ویرانه های کنوسوس
مترجم: مسعود رجب نیا
شاید نخستین مرحله ی تمدن مینوسی از تهاجم آسیای صغیر ریشه گرفته باشد.(1) اختلاف میان پیروزمند و شکست یافته، گویا نخستین تنوع اختلافات اجتماعی را در کرت پدیدار ساخته بود؛ ولی دشواری نسبی تاختن به یک جزیره از نظری هم بدان معناست که رخنه و نفوذ سپاهیان در تمدن مزبور کم و بیش امری پی گیر، چنان که در سرزمین پیوسته به قاره روی می نماید نبوده است. در عوض مینوسیان از طریق دیگری به تمدن راه جستند؛ زیرا ثروت حاصل از بازرگانی دریایی و انگیزه ی تماس گرفتن با مردم پیشرفته از طریق داد و ستد، موجب شد که ساکنان کرت هنر و دقایق مندرج در ویرانه های کنوسوس را بیافرینند.
دریا نوردی مدیترانه ای گویا در حدود 4000 پ م آغاز شده باشد که همزمان است با نخستین آبادی های نوسنگی پدیدار شده در کرت.(2) نفوذ تمدن از قاره های پیرامون، دست کم گاه و بی گاه، طی یک هزار سال از راه دریا بدان جا راه می جسته است و طبقات کاوش شده در حدود 3000 پ م دارای آثاری است آشکار از بازرگانی با مصر. چگونگی آغاز این بازرگانی را نمی توان از راه باستان شناسی دریافت؛ ولی می توان گفت که تأثیر گسترش داد و ستد با مصر و سایر سرزمین ها در کرت، آن بود که اختلاف اجتماعی را در این سرزمین افزایش داد و طبقه ای از بازرگانان و اهل داد و ستد و در برابر مردم عادی پدید آورد. شاید کسی نخست به انداختن درختان و صدور الوار و روغن زیتون دست زده باشد که احتمالاً همانا کالاهای اساسی صادرات کرت بودند؛ و چنین کسی موقع مساعدی دست و پا کرد تا برای خود ثروت و قدرتی کلان فراهم آورد.
گواهی خاموش آثار کاوش شده نتوانسته است نمودی از دگرگونی های جامعه ی مینوسی به دست دهد؛ ولی اینها گواهی هستند بر یک تمدن درخشان در 2100 پ م (مینوسی میانه ی اول). کاخ بزرگ مینوسی در حدود همان زمان برپا، و ابزارها و سلاح های مفرغی پدیدار شد و چرخ های سفال گری، سفالینه های پر شکوه و زیبایی به دست دادند و گونه ای نوشتار تصویری رایج گشت.
با در نظر گرفتن پیوندهای بازرگانی که کرت را با کرانه های مدیترانه متصل می ساخت، شگفت نمی نماید که فرهنگ کرتی دارای مشخصات گوناگونی شده باشد. سرچشمه ی دین کرتی گویا در آسیای صغیر باشد؛ زیرا الاهه ی مادر بزرگ که در هنر مینوسی جلوه گر است، مظهری است با تبر دو تیغه و مرتبط با مار و گاو نر مقدس که پیوندی بس نزدیک دارد با خدایان پرستیده در دوران تاریخی در آناطولی. نقاشی کرتی هم آثاری از نفوذ مصری می نماید. ولی، کرتیان پس از دریافت نخستین محرک از سرزمین نیل، بی درنگ شیوه ای جداگانه و مستقل بنیاد افکندند که رنگ های زنده و طبیعت گرایی شاداب آن با سلیقه ی هنرمندان معاصر ما سازگاری دارد.(3)
تا هنگامی که راز نوشتار کهن مینوسی گشوده شود، درباره ی ساختار جامعه ی کرتی باید به حدس و گمان دست زنیم. کاخ های سکونتی سلطنتی دژهای استوار مردم هراس نبودند، بلکه کاخ های پرشکوهی بودند که در میان دالان های تو در تو و پر پیچ و خم معما گونه ای در پیرامون تالارهای احیاناً مخصوص آیین های دینی قرار داشتند. این نشان می دهد که کاهنان بر حکومت کرت چیره بودند نه سران نظامی، شاید ثروت و قدرت فرمان روایان کنوسوس بیشتر وابسته به بازرگانی و ابتکارها و تبعات دینی بودند تا درآمدهای ارضی و بیگاریها. اگر این فرمانروایان بر ناوگان بازرگانی در رفت و آمد میان کرت و مصر و شرق طالع (4) و کرانه های غربی مدیترانه و مدیترانه ی غربی نظارت داشتند،(5) می توانستند پیشه وران چیره دستی را برای پی افکندن و آراستن کاخ- نیایشگاه های خویش فراهم آورند، بی آن که نیازی به فشار بر روستاییان کرت برای گرفتن باج های گران ارضی و بیگاری داشته باشند. باری، گونه ای آسودگی و شکوه و باریکی و دقت در هنر مینوسی مندرج است که نشانی از جامعه ای آزادتر و سبک دل تر از جامعه های آناتولی و بین النهرین می دهد؛ با این همه نمی توان با قطعیت داوری کرد.
شاید چندان تخیلی نباشد که در هنر مینوسی کرت، بعضی سرچشمه های سرشت آزادی را که بعدها در تمدن یونان جلوه گر شد، تصور کنیم. خاطرات «حکومت دریایی مینوس» در یونان کهن زنده ماند (6) و دین کهن یونان بعضی از خدایان و آیین های کرت را به میراث برد.(7) با آن که سنت ها و روایات مینوسی بدین گونه از راه فرهنگ یونانی به حالتی رقیق تر به تاریخ اروپایی آینده سرازیر شد و بدان پیوست، این جزیره پدیده ای بود ماند گلخانه که تنها در محیط بسته ی آن سنت ها محفوظ می ماند و می بالید. چون هندواروپاییان جنگ آور به دریا مانند دزدان دریایی و غارت گران در میانه های هزاره ی دوم پ م راه جستند، ناوگان مینوسی تاب پایداری نیاورد. بنابراین، تمدن عالی کرت با آن چنان ویرانی ای دست به گریبان شد که با آنچه در همین روزگار گریبان گیر تمدن سند در انتهای دیگر جهان متمدن شد، همانند بود.
آخایائی ها که حکومت دریایی مینوس را بر انداختند، آگاه و دانسته بدین کار دست نزدند.(8) بلکه در ضمن شکار کشتی های بازرگانی و کانون های داد و ستد، شاید رگ جان و شریان های اقتصادی تمدن کرت را بریده باشند. در نتیجه در حدود 1400 پ م، گروهی غارتگر به شهر کنوسوس تاختند و آن را آتش زدند که دیگر این شهر سر بلند نکرد. تنها با بر پایی نیروهای دریایی جنگاورتر یونانی در سده های هفتم و ششم پ م بار دیگر تمدنی اژه ای در این جزیره پا گرفت.
پینوشتها:
1. J. D. S. Pendlebury, the Archaeology of Grete: An Introduction (London: Methuen & Co., 1939), p. 33; Sir Arthur Evans, the Palace of Minos (London: Macmillan & Co., 1921), I, P. 66.
این منابع ذکر می کنند که احتمالاً در آغاز نخستین تمدن مینوسی اول میانه، در کرت یک مهاجرنشین مصری وجود داشته است. اساس مطالب مورد استناد نگارنده درباره ی تمدن مینوسی، همین دو کتاب بالا است.
2. چون هیچ اثری از دوران پارینه سنگی در این جزیر پیدا نشده است، گویا تا هنگامی که دریانوردان نوسنگی بدان جا راه نیافتند، کرت نامسکون و خالی از مردم بود.
3. یک نظر جالب توجه که به نظر نگارنده نیاز به استدلال های بیشتری دارد، آن است که واقعیت گرایی در هنر کرتی و سندی ریشه می رساند به دوران نوسنگی یا دست کم فرهنگ «نقاشی سفالینه ای» پیش از تمدن و آبادی نشینی شمال بین النهرین و سوریه در صدها سال پیش از پیدایش شیوه ی هنری تمدن سومری و مصری: نک:
Heinz Mode, Die in disc hen Fruhkulturen, pp. 137-38 and passim.
نویسنده ی اخیراشاراتی جالب توجه دارد به همانندی های انگاره ها و نمادهای دینی مندرج در تمدن های سندی و مینوسی. الاهگان مادر و تبرهای دو تیغه و گاوهای نر در هنر سندی هم دیده می شود. طبیعت گرایی مشهود در بعضی از تندیس های دره ی سند، همانندی شگفتی با مظاهر طبیعت گرایی کرتی دارد و دست کم در یک مورد آن چنان شیوه ی کهن یونانی را از پیش نمودار ساخته است که بیننده دچار شگفتی می شود.
4. «شرق طالع» Levant: اصطلاحی برای نواحی مجاور مدیترانه شرقی است که شامل سرزمین های اسرائیل، اردن هاشمی، لبنان و سوریه می شود.(دائره المعارف فارسی).
5. آثار مینوسی در سرزمین های کرانه های مدیترانه ای تا ساردنی پراکنده بوده است. مقدار آثار پیدا شده در این جزیره ی دور دست چنان شگرف است که پنداری یک تجمع بازرگانی در آن جا در کنار معدن های مس ساردنی که از دیرباز شناخته و در جهان نام آور بود، پی افکنده شده بوده است. نک:
C. F. C. Hawkes, the Prehistoric Foundations of Europe (London: Methuen & Co., 1940), p. 156.
6. Thucydides, I, 4.
7. Martin P. Nilsson, the Minoan – Mycenaean Religion and its Survival in Greek Religion (2nd rev. ed.; Lund: C. W. K. Gleerup, 1950).
8. گشودن راز نوشتار مینوسی B که نمودار گونه ای یونانی کهن است، ثابت می کند که فرمانروایان یونانی زبان بر شهرهای مینوسی در بازپسین مرحله ی شکوفایی پیش از تباهی آن ها و بی آن که اثری در این دوران در آثار نانوشته بر جای گذارند، دست یافته بودند. نک:
Michael Ventris and John Chadwick, (Evidence foe Greek Dialect in the Mycenaean Archives,) Journal of Hellenic Studies, LXXIII (1953), PP. 84-103; John Chadwick, the Decipherment of Linear B (Cambridge University Press, 1958).
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}